کتاب گويا مرکب است ازهشت
CD همراه با شادیانه های
موسيقی اقوام ايرانی که در محل هنگام بازديد شهبانو ضبط شده
است.
در مقدمه می شنويم که:
"سفرنامه گويا حاصل چند دهه پژوهش د رمتن و ايران گردی در
روزگار شکوفايی ايران است که در راستای آگاهی فرزندان امروز و
فردای ايران زمين عرضه می شود و آن چه خواهيد شنيد به اساس
نوشتار کتاب سفرنامهء شهبانو فرح پهلوی تاليف منصوره پيرنيا
تدوين گرديده است. پس از انتشار سفرنامه شهبانو و کتاب سالار
زنان ايران، انتشارات مهر ايران بر آن شد که کتاب بزرگ و کم
نظيری يعنی نخستين سفرنامهء گويا را در تاريخ شفاهی منتشر
سازد. "شهبانو ترجيج داده اند که سوای پيام، از روش گفتگوی
آزاد و در احوال طبيعی و بداهه گويی استفاده شود. درهمين راستا
بخش هائی از موسيقی اقوم ايرانی طبق سنت در محل و به طريق
بداهه نوازی ضبط شده است."
پس از مقدمه شهبانو در شرح حال
خود، سفرنامه از سيستان و بلوچستان، بندر عباس، هرمزگان، وديگر
بنادر خليج فارس آغاز می شود و به خوزستان، سرزمين نفت و
نيشکر، کردستان، آذربايجان، زنجان، همدان، گيلان، مازندران، و
خراسان می رسد و سپس به حاشيهء کوير، يزد، کاشان، کرمان،
اصفهان، لرستان، کهگيلويه و بوير احمد، ياسوج، ممسنی، و شيراز.
آزآن جا ديداری ديگر از رشت و ترکمن صحرا که پايان سفر است و
بازگشت به تهران. سفرنامهء گويا تنها يادگاری است از مسافرت يک
شهبانو به اطراف و اکناف مملکت وشرح آن به زبان خود ايشان،
صريح و بی تکلف... در هر شهر و روستا، موسيقی و ترانه های محلی
گوش شنونده را می نوازد و از شنيدن لهجه های محلی لذت می برد.
در بلوچستان، موسيقی محلی که رگهء پر تابی از موسيقی هندی دارد
با يک ترانهء وطنی هم آغوش است که: "وطنم، کشور من، جان
منه..."
در چاه بهادر (که نام اصلی اش
چهار بهار بوده) مردم از بی آبی می نالند و می گويند پنج سال
است يک قطره باران نديده ايم و سپس ترانه ای می شنويم به لهجهء
بلوچی که "بهار آته، بهار آته، بهار آته" (بهار می آيد).
شهبانو وضع بندر چاه بهار را
با چند سال پيش مقايسه می کنند که اکنون آبادانی، جای ويرانی
را گرفته و ساختمان يک پايگاه دريائی و هوائی و فرودگاهی برای
فرود و پرواز جت های سريع السير به سکون و گمنامی چاه بهار
خاتمه داده است.
در بندر عباس، در کتابخانهء
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (که خود شهبانو در بسياری
از شهرها آن را به وجود آورده اند) با دختر دوازده ساله ای به
نام "هما" گفتگو گل می اندازد. دختر میگفت: "در اين سن و سال
کم، بيش از صد و پنجاه کتاب خوانده ام."و حالا می خواست برای
کتابخانه شان شرح حال دانشمندان ومردان بزرگ تاريخ بفرستم.
پرسيدم: مگر کتابخانهء شما چند تا کتاب دارد؟ "گفت: شش هزار
تا...! ولی کم است!"
"آن گاه کارت عضويت را مقابلم
گذاشتند ومشخصات خود را نوشتم:
نام: فرح
نام خانوادگی: پهلوی
نشانی: "همه جای ايران سرای من
است."...و به راستی روزگاری همه جای ايران سرای من بود و حالا
به هيچ کجای آن راهی ندارم!
"
در بندر بوشهر نيز از
کتابخانهء کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جمعيت بهزيستی
وآموزشی فرح پهلوی ديدن می کنند. نمونه هائی از موسيقی محلی و
شروه خوانی تنگستانی می شنويم. شروه چهار بيتی های غم انگيزی
است که غالباً از شکست در عشق و دوری از يار و ديار بارهای پر
غمی دارد و درسه گاه (گوشهء دشتی) خوانده می شود.
دردوازده کيلومتری شهر شوشتر،
يکی از بزرگترين طرح های توليد نيشکر در دست اجرا بود. شهبانو
ياد آور می شوند که اعليحضرت شاه علاقهء عجيبی به کشت نيشکر و
کارخانه های توليد شکر داشتند و درسه سفر پی در پی خود به
خوزستان، در اجرای اين طرح ها تاکيد می کردند. در سفر آخری که
سوت کارخانه برخاست، شاه به آرزوی خود رسيده بود. مجموعهء
صنعتی کارون با استفاده از 25000 (بيست و پنج هزار)هکتار اراضی
ديمچه و اطراف آن، سالانه دو ميليون و نيم تن نيشکر توليد می
کند.
|